Friday, December 31, 2010

اگر امشب اعلام شود که خامنه ای مرده است چه سناریوهایی محتمل است


آنچه که در این نوشتار به آن پرداخته شده است، برغم خیال پردازانه بودن سناریوها، اما واقعیت هایی را در بردارد. این دسته از سناریوها ادعای مطرح کردن طرح های حکومتی یا تحلیل دقیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را ندارد و تنها سر آن دارد که فقط پیامدهای احتمالی ساعات و روزهای اولیه پس از واقعه مرگ دیکتاتور را بگونه ای فشرده و فهرست وار آشکار سازد. پاره ای از سناریو ها خوشبینانه و بعضی دیگر بد بینانه طراحی شده است. در مواردی کف نخستین انتظارات مردم و در موارد دیگری سقف آنها دیده شده است. بعضی از آنها می تواند بطور کامل با بعضی دیگر ترکیب و یا بخشهایی ازهر کدام با بخشهای دیگری تلفیق شده و به صورت بهینه تری، سناریوی جدیدی را فراهم سازد. آنچه که مسلم است هر سناریویی که تغییر وضعیت موجود را رقم زند، باید دارای رهبری مقتدر باشد تا به سرعت بر اوضاع مسلط شود و با عملکرد خود، در درجه نخست حمایت جامعه بین المللی و افکارعمومی جهان را درروند تثبیت اوضاع انتظار داشته وسپس تکلیف مجرمان و دست های آلوده به خون ملت را، بگونه ای کاملا روشن، شفاف سازی نماید. از همه مهمترو بی هیچ تردید و شک و شبهه ای، باید حفظ و استمرار تمامیت ارضی و منافع ملی و با کمترین هزینه برای ملت بصورت اولویت اول درسناریو مورد بحث مستتر باشد که درغیراین صورت اهداف حکومت و دولت تشکیل شده اگرچه با حضور نقش آفرینان سیاسی خوشنام و برجسته، به شکست حتمی خواهد انجامید

***    

مهندس موسوی مردم را به نا فرمانی مدنی فرا می خواند. ارتش به پشتیبانی از مهندس موسوی دست به کودتا می زند وبرای تثنیت اوضاع و به طرفداری از مردم زمام موقت امور را در دست می گیرد و اعلام حکومت نظامی می کند. دراین راستا با اعلام همبستگی آقایان کروبی و محمد خاتمی و نیز سازمانها از جمله جبهه مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی، نهضت آزادی و کارگزاران با او، تشکلی جدید برای تشکیل دولت موقت متولد می شود. در این میان سپاه پاسداران داوطلبانه دست به تصفیه می زند و در نهایت با تشکل جدید اعلام پیوند می کند. در این حالت رفسنجانی نیز بصورت مسالمت آمیز از صحنه سیاسی کشور کنار می کشد
***
مردم سر به شورش بر می دارند و به مراکز قدرت حمله کرده و با توجه به عدم مقاومت نیروهای وفادار به حکومت، این مراکز را فتح می کند، اعضا کابینه دولت و نمایندگان مجلس یکی پس از دیگری استعفا می دهند و در فکر خروج از کشور هستند. در این حالت سردرگمی های اولیه پدیدارمی شود وهر کس ساز خود را می زند. هرج و مرج تا حدی برفضای سیاسی و اقتصادی جامعه چیره می شود در این میان افراد خوشنام قهرگونه قصد دخالت در امور را ندارند، اما قشرها و طبقاتی از مردم، در انتظار یک رهبری منسجم و مقتدر به سراغ موسوی می رود. سرانجام التهاب جامعه با دخالت میرحسین موسوی فرو کش می کند اما موسوی اعلام می کند فقط تا سامان دادن یک رفراندوم برای تعییین نوع حکومت و اعضای شورای رهبری، هدایت سکان را بدست خواهد گرفت و پس از آن هیچ دخالتی در امور سیاسی نخواهد کرد
*** 
گروه های طرفدار سکولاریسم در خارج از کشور برای تشکیل یک حکومت موقت و فراهم نمودن بستر لازم برای انجام رفراندم، با نظارت سازمان های بین المللی اعلام اتحاد می کنند و از مردم در داخل می خواهند به تشکل های فرعی طرفدار خود که از قبل در داخل کشورپیش بینی کرده اند، بپیوندند. دراین صورت مردم اصراردارند هرچه زودتررهبران جدید جامعه و مواضع آنها را بگونه ای شفاف بشناسند وآنها را درمیان خود داشته باشند، تا قادر شوند بسرعت مقدمات رفراندوم، تدوین قانون اساسی تازه و تشکیل حکومت موقت به انجام برسد. در این حالت آمدن رهبران بمیان مردم با تانی و تاخیر صورت می گیرد
***
از دقیقه های بعد از مرگ خامنه ای، تا قبل ازاعلام آن از رسانه ها، سران حکومت، قدرت را بین خود تقسیم می کنند و با تشکیل شورای رهبری قیافه متحدی در برابر مردم، بخود می گیرند و روند سابق را همچنان ادامه می دهند. بویی نیز از تغییرلت احتمالی به مشام نمی رسد. دولت احمدی نژاد نیز به روال سابق بکار خود ادامه می دهد و ملت رنگ نیکبختی، تا حصول خواسته هایشان را نمی بیند
***
مردم سر به شورش بر می دارند و در حین حمله به مراکز قدرت، با دفاع سرسختانه روبرو می شوند و جنگ و گریز ادامه می یابد و آغازی خواهد بود، برای یک جنگ داخلی چند ساله که آثار آن فقر و بدبختی مردم و بهره مندی چپاولگران خواهد بودو احتمال بهره برداری ظهور خودکامگی و فاشیسم در لباس تازه بسیار متصور است 
***
رفسنجانی قدرت را در دست می گیرد واز آیت الله های قم می خواهد که باقیمانده حکومت خامنه ای از جمله مجتبی خامنه ای و دارو دسته بیت رهبری را برای ادامه حکومت، غیر قانونی بخوانند و همکاری با آنها را حرام بدانند. او از مهندس موسوی، کروبی و محمد خاتمی می خواهد که تشکل جدید سیاسی ای را اعلام ومردم را برای انتخابات جدید ریاست جمهوری فرا بخوانند، در این راستا تلاش می شود بخشی از دربندان سیاسی که از طرفدران اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها هستند هرچه زودتراز زندان رهایی یابند 
***
شورای رهبری از میان چهره های لیبرال و خوشنامتر حکومت فعلی تشکیل خواهد شد. وعده داده می شود: الف - تمامی زندانیان سیاسی آزاد خواهند شد. ب - عده ای ازمنفورترین آدمهای دستگاه خامنه ای دستگیرمی شوند. پ -  انحلال دولت احمدی نژاد و مجلس اعلام می شود. ت - مطبوعات آزاد خواهند بود هرآنچه که به آزادی دیگران لطمه نزند را بنویسند. ج - بزودی دولت همبستگی ملی با شرکت چهره های مورد تایید مردم تشکیل می شود.
 سپاه پاسداران و ارتش با اندک تصفیه درمیان خود، از شورای رهبری جدید اعلام پشتیبانی می کنند، اما حکومت اسلامی باقی می ماند و مراجع تقلید خوشنام از وضعیت جدید پشتیبانی می کنند و خواستار برخورد با متجاوزان به حقوق ملت با تسامح و تساهل می شوند
***
سپاه پاسداران حکومت نظامی اعلام می کند و طی آن دستگیری هرآن کسی که برای ادامه بقای خود مضر و سد راه تشخیص می دهد را آغاز می کند وبرای گرفتن زهر چشم از ملت، عده ای از سران مخالف و معترضان به انتخابات دهم ریاست جمهوری را اعدام، رفسنجانی و بعضی از مراجع را دستگیر و دولت احمدی نژاد و مجلس را نیز منحل اعلام می کند. برای خالی نبودن عریضه وبه جهت تسکین ظاهری بخشی از دردهای جامعه، تعدادی از منفوران دوره خامنه ای را زندانی می کنند. خفقان و استبداد نظامی و شاخ و شانه کشیدن های بین المللی و منطقه ادامه می یابد. با توجه به در اختیار بودن بنگاه های اقتصادی بزرگ و معتبر توسط نظامی ها، وضعیت معیشتی مردم تغییری حاصل نمی کند
***
تعدادی از حکومت های منطقه به بهانه بی ثباتی ناشی از اتفاقات رخداده، ارتش های خود را بسیج و با پشتیبانی بین المللی به ایران حمله می کنند. اما دراین حالت مشخص نیست تکلیف نهاد های حکومتی چه می شود. آنچه که مشخص است از میان زمامداران عده ای برای حفظ منافع خود با خارجیان همراه ودیگرانی مال و منال چپاول کرده از مردم را به خارج انتقال و با هویت های جعلی از کشور خارج می شوند. بدون شک از پیامدهای این سناریوازهم گسیختگی اقتصادی و نابسامانی و نا امنی اجتماعی در جامعه وتشکیل یک حکومت دست نشانده و مستبد خواهد بود
*** 
سران سپاه و خیانتکاران و دژخیمان که دستشان به خون مردم آغشته است با گذرنامه های جعلی فرار را بر قرار ترجیح می دهند. دراین میان اما گروههای مختلف برای توافق بر سر نوع حکومت خیلی زود به تفاهم لازم دست نمی یابند ولی با توجه به عدم وجود هر گونه مخالفت خشونت آمیزی، بدون دغدغه، در نهادینه کردن دموکراسی وتشکیل حکومت موقت و برگزاری رفراندوم برای حکومت تازه تلاش خواهند کرد. دراین سناریو برای گروه های مخالف حکومت اسلامی مستقر در خارج از کشور سهم روشنی در حکومت آینده در نظر گرفته نمی شود که همین موضوع باعث بحث انگیز بودن تشکیل حکومت جدید می شود
***
مجرمان دستگاه علی خامنه ای حکومت را رها کرده و فراری می شوند. چهره ها و گروه های شناخته شده مخالف درخارج ودر داخل کشور - اعم از مذهبی, سکولار، ملی، طرفدار سلطنت، کمونیست، طرفدار مجاهدین خلق، سوسیال دموکرات - برای تشکیل حکومت موقت اعلام همبستگی می کنند وجهت تشویق و تشریک مساعی چهره های مردمی درشکل گیری دولت به رایزنی می پردازند. در روند این همبستگی، مراتب آماده سازی رفراندوم برای تعیین حکومت جدید و تدوین قانون جدید اساسی ازکارشناسان صاحب نام درمسایل اقتصادی-سیاسی-فرهنگی-قضایی-اجتماعی دعوت بعمل می آید و کمیته های فرعی کار تدوین را در دستور کار قرار می دهند، اما بحث و جدل های ایدئولوژیکی، تا حدی پیشبرد کار را تحت الشعاع قرار می دهد
***
مجلس خبرگان رهبری، وصیتنامه رهبر را به اطلاع عموم می رساند و جانشین جدید ولی فقیه و نایب امام زمان به مردم معرفی می شود و حکم می شود که اطاعت از رهبر تازه از واجبات است ومخالفت با آن حکم مفسد فی الارض را خواهد داشت. هیچ تغییری بوجود نمی آید و در برهمان پاشنه سابق می چرخد، وضعیت مردم روز بروز بدتر و اختناق موجود بیش از پیش می گردد
***
مردم سر به شورش بر می دارند و با تشکیل گروه های پارتیزانی با حامیان نظامی حکومت به جنگ و گریز می پردازند وبه سختی تلاش می شود، خاکریزهای دشمنان ملت یکی پس از دیگری فتح شود و درهمین فاصله نهاد های خود جوش مدنی و "ان. جی. او." های بیشتری تشکیل می شود واز مخالفان حکومت اسلامی اعم از کسانی که درداخل یا خارج ازکشورهستند، دعوت می گردد که به مردم بپیوندند و دراین روند به تهیه پیش نویس قانون اساسی، تشکیل دادگاه های خلق برای گوشمالی فاسدان و مجرمان حکومت سابق و برگزاری رفراندوم برای تعیین نوع حکومت آینده، بدور از جنجال و حاشیه سازی همت گمارند. در این سناریو پروسه تثبیت اوضاع، ازهر منظر، طولانی خواهد بود 
                 

Tuesday, December 28, 2010

رازهای بچه های سرزمین من: برگزیده ای ازآرزوهای کودکان ایرانی



فقط اشاره کنم که با نشر مطلب زیر مربوط به دعا احتمال دارد مورد انتقاد پاره ای مخاطبان قرار گیرم: که این مطلب نشر و اشاعه فرهنگ خرافه پرستی است و چه و چه... من نیز به دعا با دیدگاه خرافه پرستی آن اعتقادی ندارم و باور دارم هر آرزویی فقط به فقط با همت است که می تواند سرانجام یابد بگونه ای که بتوان کوهی را از جایی برکند، اما از دیدگاه یک کودک که توان برآوردن آرزوهایش را ندارد ایرادی نیست که او دست به دعا بردارد و خواسته اش را رازگونه مطرح کند. ضمن اینکه این رویداد یعنی برگزاری سالانه جشنواره بین المللی "دستهای کوچک دعا" واقعیتی است که همه ساله دارد در کشور رخ می دهد و انعکاس آن به این دلیل زیباست که با مطالعه آن قادر می شویم از این راه هم با پاره ای از آرزوهای کودکانمان آشنا شویم و هم تا حد اندکی دنیای شگفت آور و پاک آنها را احساس کنیم. از سوی دیگر بر این باور استوارم که تیغ سانسور بر آندسته از آرزوهایی که بویی سیاسی و ناشی از فقر موجود درجامعه ایران ما وجود دارد، به دعا های بچه های ما که انتشار یافته رحم نکرده، اما همین که هست، بسیار زیباست. با آرزوی نیکبختی برای همه کودکان دنیا 
کلیپ انتخابی از یوتیوب مربوط به فقرو کودکان گرسنه است همراه ترانه ای با نام "در آغوش فرشته" (انگلیسی آن
(In The Arm Of The Angel
 با صدای ابریشمی خواننده نازنین "سارا مک لاک لن" (انگلیسی آن
(Sarah McLachlan   
***
  
دعاهای زیر از کتاب  سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزارمی‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد
(تاده نظر‌بیگیان / ۵ ساله)

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی
(نسیم حبیبی / ۷ ساله)

ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست
(فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی
(سوسن خاطری / 9 ساله)

خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد
(کیانمهر ره‌گوی / 7 ساله)

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد
(الناز جهانگیری / 10 ساله)

آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند
(سحر آذریان / ۹ ساله)

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟
(حسن / 8 ساله)

ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم
(شاهین روحی / 11 ساله)

خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره
(پویا گلپر / 10 ساله)

خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی
(پیمان زارعی / 10 ساله)

خدایا! یک برادر تپل به من بده
(زهره صبورنژاد / 7 ساله)

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی  خوب "اکس جید" را بخریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم
(مهسا فرجی / 11 ساله)

دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم
(روشنک روزبهانی / 8 ساله)

خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا  تعداد زیادی صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین
(مهدی اصلانی / 11 ساله)

خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم
(مینا امیری / 8 ساله)

خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی
(زهرا فراهانی / 11 ساله)

ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن
(رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)

ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم
(شایان نوری / 9 ساله)

خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند
 (امیرحسام سلیمی / 6 ساله)

خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند
(فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)

ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود
(شقایق شوقی / 9 ساله)

خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم
(دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)

آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند
(هدیه مصدری / 12 ساله)

خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود
(باران خوارزمیان / 4 ساله)

خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده
(مریم علیزاده / 6 ساله)

خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم
(محمد حسین اوستادی / 7 ساله)

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم
(سالار یوسفی / 11 ساله)

من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند
(المیرا بدلی / 11 ساله)

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم
(نیشتمان وازه / 10 ساله)

اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند
(عاطفه صفری / 11 ساله)

خدای مهربان! من یک جفت کفش می‌خواهم بنفش باشد و موقع راه رفتن تق تق کند مرسی خدایا
(رویا میرزاده / 7 ساله)

*** 
در یادداشت دبیر جشنواره در ابتدای کتاب نوشته شده
"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است که چکمه‌هایش سوراخ است"

 

Monday, December 27, 2010

آقای صالحی! آیا می دانید با طناب پوسیده احمدی نژاد دارید به ته چاه می روید؟


در خبر ها دیده شد که رایزنی هایی با کاندیدا های پست وزارت امور خارجه در حال انجام است و در این میان مشاوران احمدی نژاد یکی از شرط هایی را که با کاندیداهای مورد نظربرای معرفی آنها به مجلس مطرح کرده اند، پذیرش استمرارفعالیت مشاوران امورخارجی رئیس جمهورازسوی کاندیدای مورد نظراست. روی سخن در این نوشتارعلی اکبر صالحی رییس پیشین سازمان انرژی اثمی و سرپرست موقت وزارت امور خارجه که پس از برکناری بحث انگیز منوچهر متکی به این سمت گمارده شده، می باشد

با نگاهی به تاریخچه دستگاههای اجرایی با هدف موازی، از بررسی عملکرد آنها به آسانی می توان پی برد که مدیریت بالای کشور و در راس آن خامنه ای و احمدی نژاد، از یکسو بدنبال ابزاری برای یارکشی وصف آرایی دربرابر یکدیگرهستند واز سوی دیگردر پی تبدیل مدیران زیر دست به افرادی گوش به فرمان می باشند. دراین ارتباط قصد اینست که از سازمان های با اهداف موازی، فرهنگ گروکشی و گوشمالی مدیر را در نظام جا اندازند و این امر تنها شامل علی اکبر صالحی نمی شود ودر مورد همه وزیران، مشاوران و مدیران اجرایی مرتبط با احمدی نژاد صادق است

آقای صالحی! از پذیرفتن شرط هایی از این دست، دو مفهوم قابل نتیجه گیری است. نخست اینکه شما بعنوان نامزد احراز این پست دارای نقطه ضعف های مدیریتی ای هستید و نیازدارید بخشی از امور زیر مجموعه شما، توسط کادرهای خارج از دستگاه امورخارجه به انجام رسد ودیگراینکه وزیر شدن برایتان آنقدر اهمیت دارد که به هر قیمت و ذ لتی تن می دهید

 این امر بدون هیچ تردیدی شما را در راهی که در پیش رودارید تضعیف خواهد کرد و آن مقدار آبرویی را که بعنوان دانش آموخته یکی ازمعتبر ترین دانشگاه های دنیا یعنی ام.آی.تی و به صفت یک تکنوکرات با تجربه، با پیشینه مدیریت تخصصی ریاست دانشگاه صنعتی شریف و نماینده ایران در سازمان بین المللی انرژی اتمی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی اندوخته اید، در چشم برهم زدنی به باد فنا خواهد داد

اگر قصد دارید که مدیری مدبر و با اعتماد به نفس تلقی شوید زیر بارهیچ شرط غیرمعقولی از سوی احمدی نژاد و سایرمراجع بانفوذ نروید که این استخوان لای زخم، در کوتاه مدتی شما را دچار سردرگمی دراجرای امور محوله وایجاد نگاهی تحقیر آمیز به شما از سوی همکارانتان درزیرمجموعه وزارتخانه واز سوی ملت خواهد کرد. اما اگر به روی دیگر سکه نیزنگاهی بیندازید در خواهید یافت، وزیرشدن در کابینه کودتایی احمدی نژاد افتخار بزرگی نصیب شما نمی کند

 همانطور که همگان آگاه هستند در حال ورود به کابینه ای هستید که شخص اول آن، به عنوان یک فرد دهن بین و بدون اعتقاد به انجام کارهای کارشناسی شده و پیرواشاعه دروغگویی در میان مسولین برای پیشبرد اهداف شهرت دارد ودر دفاع از معاون اولش که دارای مدرک دروغین دکترا و پرونده سنگین مالی در دستگاه قضایی است، چیزی کم نگذاشته وهمین ویژگی های این دولت است که، باعث خواهد شد شما پس از کوتاه زمانی از امر برنامه ریزی های جدی وا مانید و در تعیین راهبردهای اساسی در اجرا، ناتوان و ذلیل بنمایید که در این صورت در تاریخ از شما به عنوان یک مدیر اخته یاد خواهد شد

آقای صالحی! قصد این نوشتار اینست که تا دیر نشده خود را آلوده به کاری نکنید که بسلامت بدر شدن از آن امکان ناپذیر می نماید و سرانجام آن داوری غیر مثبت افکارعمومی را در پی خواهد داشت و اگر گامهای اشتباه بردارید تبدیل به ورق سوخته ای  خواهید شد که پایان بخش حیات سیاسی شما خواهد بود. بنظر می رسد دارید با طناب پوسیده احمدی نژاد به ته چاه می روید

 توجه داشته باشید، این پندارکه اگرهرگاه مشاوران رئیس جمهور دخالت های غیرکارشناسانه خود را در حیطه کاری شما گسترش دهند و یا به شما امری را تحمیل کنند که سبب تضعیف شما از دیدگاه جامعه بین المللی شود، و درآن صورت فرصت خواهید داشت که به محکمه ای پناه و شکایت برید، یا خود، با آنان برخورد کنید، پنداری غلط است، چرا که از یکسو مشاوران احمدی نژاد به او نزدیکتر از شما، هستند و کلام آنها نزد رئیستان بانفوذ تراست و ازسوی دیگر اموری را که آنها قرار است انجام دهند و از نظر شما دخالت محسوب می شود، با نظر ودستور شخص رییس جمهور به اجرا درآمده، بنابراین به درون دایره باطلی سقوط خواهید کرد که راه استعفا را نیز برشما می بندد و در نهایت برسر شما آن می آید که بر وزیر پیشین همین وزارتخانه رفت و درآخر سرنوشت شما بگونه ای رقم خواهد خورد که شما را به جای شاکی بر صندلی متهم نشانند

 آخرین سخن: تو خواه زین سخنم پند گیر خواه ملال
 و اما اگر با همه خواری هایی که بر شما می رود، به صندلی وزارتی خود بچسبید، چیزکی شبیه عروسک خیمه شب بازی در دست آقایان باقی خواهید ماند و در نبرد پنهان مراجع قدرت، خامنه ای واحمدی نژاد شما را بازی خواهند داد ودراین بازی ازهم اینک بازنده اصلی  کسی نیست بجز: دکترعلی اکبر صالحی 

Saturday, December 25, 2010

اندوهناک‌ترین کاریکاتورهای جهان:طرح‌هایی که تاعمق جان نفوذمی‌کند



لطفا چند لحظه تحمل فرمایید تا لود شود. سپاس


هردو اثر تصویری وموسیقیایی اندوهناک و تاثیر گذاراست. باشد که ذهنمان را خانه تکانی کند وغبارازآن بزداید و جلا دهد
همین کلیپ با عنوان "بهترین طرح های عمرم" در آدرس زیر در یوتیوب قابل دسترسی است
 http://www.youtube.com/watch?v=DW3_FSL6Lds

دهها باراین دسته از کاریکاتورها را مرور کرده‌ام و هر بار به آفرینندگان آنها درود فرستاده‌ام
 بر این اعتقادم که یک کاریکاتوریست افزون بر داشتن دستمایه هنری باید که یک جامعه شناس و یک روانشناس مسلط بر جامعه و مردمان آن باشد
در سایتی که آنها را یافتم از آنها بعنوان اندوهناک ترین آثار کاریکاتوری برگزیده نام برده است. در همانجا نوشته شده که این کاریکاتورها درباره بدبختی های زندگی ما سخن می گویند اما بگونه ای خنده آور. نامی از خالق آثارها نبرده و به توضیحی کوتاه در مورد پیام هر کدام از آنها بسنده کرده است که من ترجیح دادم آنها را در اینجا منعکس نکنم چرا که خود کاریکاتورها زبان گویایی دارند که قادر خواهد بود ما را به تفکر وا دارد
 بر این باور استوارم, طراحان آنها کسان بزرگی هستند, چرا که اندیشه ای که درپشت طراحی آنها پنهان است, بسیارزلال بوده و بخوبی همانند آینه ای اختلاف طبقاتی, فقرو ناآگاهی ناشی از ناهنجاری های اجتماعی دنیای چپاولگری را منعکس می کنند
***
 واما موسیقی که برای ساخت این کلیپ استفاده شده اثر حیرت انگیزی است با عنوان
 Sad Romace
 سازنده آن موسیقیدانی است با نام
 Thao Nguyen Xanh
  آنچه تلاش کردم که راجع به او بیشتر بدانم, به زبانهای فلرسی و انگلیسی مرجعی نیافتم. اما او هرکه است در نوازندگی ویولن بگونه ای شگفت انگیز چیره دست است چرا که هنگام شنیدن این قطعه زخمه آرشه ویولن تا عمق جان و استخوان نفوذ می کند
درآخر گفتنی است که موسیقی مورد بحث, برروی کلیپی که ساخته شده بخوبی نشسته است و لذت نگاه به آن و اندیشیدن درمورد تک تک طرح ها را صد چندان می کند

Friday, December 24, 2010

لیست دروغ های بزرگ احمدی نژاد


چرا مردم احمدی نژاد را دروغگو خطاب می کنند و به او هیچگونه اعتمادی ندارند. در فرصت کوتاهی سری زدم به فیلم های موجود در یوتیوب و از میان گفتگوها با مطبوعات خارجی و داخلی و سخنرانی های او در میان مردم, آنچه که دروغ بزرگتری بنظر می آمد را برگزیدم برای مستند کردن آنها در یک مجموعه! متاسفانه رییس جمهور متقلب طی دوران شش ساله ریاست جمهوریش صدها دروغ در زمینه های مختلف تحویل مردم داده است - و در این پیوند حتا به نزدیک ترین یاران خود نیز رحم نکرده است - که مستند کردن همه آنها, یک کار گروهی را می طلبد
انتظار می رود کسانی که این مطلب را مطالعه می کنند چنانچه ازدروغ های او چیز بیشتری به خاطر می آورند به گونه ای آنرا منعکس کنند. باشد که  نصاب آن رکورد جهانی را بشکند و در کتاب ثبت رکوردهای گینس جایی برای خود دست و پا کند

توضیح اینکه فرصت پیاده کردن کلمه به کلمه گفته هایش نبوده و آنچه که درج شده مضمون سخنان وی است
لیست دروغ های بزرگ احمدی نژاد

۱- نفت یا پول آنرا بر سر سفره‌های مردم خواهیم آورد.
۲- علی‌ کردان دارای مدرک دکتراست.
۳- در کشور ما سانسور وجود ندارد و مطبوعات آزاد هستند که هرچه می خواهند بنویسند.
۴- کشور ایران آزاد‌ترین کشور جهان است و تا بحال هیچکس به خاطر ما به زندان نیفتاده است و ما اصلا زندانی سیاسی نداریم.
۵- هنگام سخنرانی در سازمان ملل متوجه شدم که ‌هاله‌ نوری دور سرم است. تمام مخاطبین تکان نمی‌‌خوردند و خیره به‌ هاله‌ نور بودند.
۶- در یکی‌ از سفرهایم به نیویورک وقتی‌ با ماشین و اسکورت از خیابانها عبورمی کردیم, چشمم به کودکی افتاد که در بغل مادرش با انگشت مرا نشان می داد و می گفت محمود، محمود.
۷- از کشور‌های دیگر به ما مراجعه می‌‌کنند و از ما می خواهند تا ما تجربیات اقتصادی خود را در اختیارشان قرار دهیم.
۸- مشکل کشور, مشکل موی جوان های ما نیست. این نیست که ما بگوییم چرا فلان خانم فلان لباس را پوشیده است.
۹- در سیاست خارجی‌ به اذن خدا و یاری امام عصر در اوج هستیم و محبوب‌ترین کشور جهان.
۱۰- بنزین مورد نیاز را از این بعد خودمان می توانیم تولید کنیم ونیازی به واردات بنزین نداریم.
۱۱- به ما گفتند دختر بچه ۱۶ ساله‌ای در منزل انرژی هسته ‌ای تولید می‌کند. تحقیق کردیم و پس ازحصول اطمینان, دستور دادیم ماشین با راننده و اسکورت در اختیارش قرار گیرد تا از آن برای عزیمت به سازمان  انرژی هسته ای و برعکس استفاده کند.
۱۲- ما در ایران به هیچ عنوان هم جنس گرا نداریم ماجرا از اساس کذب محض است. این مسائل مختص غرب است.
۱۳- طبق آمار‌هایی‌ که من دارم فرار مغز‌ها از کشور صحت ندارد.
۱۴- نرخ تورّم نسبت به دوران قبل از من در ریاست جمهوری, بسیار پایین تر است.
۱۵- تحریم ها به لطف خدا در وضع مردم هیچ اثر بدی نداشته و مردم اصلا مفهوم تحریم را نمی دانند چیست.
۱۶- ما در امرغنی سازی اورانیوم با درصد بالا به خودکفایی رسیده ایم و به زودی می توانیم صادر کننده آن باشیم.

۱۷- الان می گویند فقط دو تا کشور قدرتمند در دنیا وجود دارد: یکی آمریکا و یکی ایران (هشتم آبان هشتاد ونه).
۱۸- آقای متکی‌ از برکناری خود قبل از سفر به دو کشور افریقایی با خبر بوده است(25 دسامبر 2010 استانبول).

نظرات کاربران بالاترین 
ما به هیچ وجه دانشجوی ستاره دار نداریم

Monday, December 20, 2010

پس از انتخابات برجعفر پناهی چه گذشت وچگونه دربیدادگاه های جمهوری اسلامی به حبس محکوم شد؟


احکام صادره خنده دار و مسخره است. یعنی جعفر پناهی به مدت ۲۰ سال در تخصصی که دارد حق ندارد کار کند و همچنین بدون در نظر گرفتن حقوق شهروندی برای وی, از هر گونه مصاحبه و گفتگو نیز طی این مدت محروم خواهد بود (اینست مهد تمدن, مهرورزی وآزادی از نوع اسلامی اش!). آقایان که قوه قضاییه خود را بهترین در جهان می دانند حتما آگاه هستند که با رسانه ای شدن این احکام افکارعمومی دنیا به آنها می خندد و دستشان بیش از پیش نزد همگان روخواهد شد. جهت اطلاع, چند سال پیش آقای مایکل مور, سینماگر آمریکایی -  برنده اسکار و نخل طلایی کن - مستندهایی ساخت که طی آنها دولتمردان آمریکا و جرج بوش را زیر سوال می برد و در گفتگوها یش با خبرنگاران و در سخنرانی هایش در تریبون های مختلف برای مردم جهان, دار و دسته جمهوری خواهان را بی آبروکرد و پته آنها را درارتباط با جنگ عراق و واقعه۱۱ سپتامبر بر روی آب ریخت. او اینکار را در کشوری انجام داد که حاکمان جمهوری اسلامی همواره دشنام های خود را نثاردولت و نظام قضایی آن می کنند و آمریکا را نظامی ظالم برای شهروندانش می نمایانند. اما دوستان نازنین: اقای مایکل مور که ویژگی اصلی فیلم‌های او زبان تند و جسورانه‌اش علیه سیاستمداران بخصوص سیاستمداران آمریکا است, به لحاظ قانونمند بودن همه امور در آمریکا ( خواهش می کنم استثناها را ملاک قرار ندهید ) نه تنها مورد گزند هیچکس واقع نشد که در کمال آزادی دارد به کارش ادامه می دهد و هرزمان موضوعی بیابد که باید از طریق آن سیاستی را به نقد بکشد بدون ترس اینکار را می کند. زنده باد آزادی و ساقط باد دیکتاتوری-آذرک

***

جعفر پناهی متولد ۲۰ تیر ماه ۱۳۳۹  در شهر میانه، یکی از شناخته‌شده‌ترین کارگردانان ایرانی در جهان است. پناهی کارش را در سینما بعنوان دستیار کارگردانِ فیلم‌های کیارستمی آغاز کرد.بسیاری از فیلم‌های او تصویری صریح و انتقادی از مشکلات جامعه ایرانی ارائه می دهند که این امر سبب اعمال محدودیت هایی برای نمایش آثارش شده است. بار اول، پناهی در روز پنجشنبه   ۸  مرداد ۱۳۸۸هنگامی که به همراه گروه دیگری از فیلم‌سازان برای گرامیداشت به گورستان بهشت زهرا رفته بود، به‌همراه مهناز محمدی، مستندساز بازداشت و پس از چند روز آزاد شد.
پناهی بار دوم در شامگاه دوشنبه ۱۰ اسفند به همراه ۱۸ نفر از اعضای خانواده و دوستانی که در خانه او در تهران مهمان بودند، بازداشت شد. پس از چند روز و در چند مرحله، اعضای خانواده و همکاران پناهی آزاد شدند، اما خود او همچنان در بازداشت بود. مقام‌های قضایی علت بازداشت و اتهام او را اعلام نمی کردند. در این مورد صرفا دادستان تهران بازداشت او را غیرسیاسی می دانست. رسانه‌های وابسته به محافظه‌کاران ادعا می کرداند، دلیل دستگیری او تدارک برای ساختن فیلمی علیه نظام، بوده است.
سازمان عفو بین الملل در بیانیه‌ای اعلام کرد یک فیلمساز دیگر، محمد علی شیرزادی، نیز همراه با جعفر پناهی بازداشت شده‌است. این دو نفر ظاهراً مشغول ساختن فیلمی بوده‌اند که در آن، یک مدافع حقوق‌بشر و یک روحانی ناراضی با هم گفتگو می‌کرده اند. در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ عباس کیارستمی در برنامه‌ای در مرکز ژرژ پمپیدو فرانسه، گفت در تماسی با سعیده طاهری باخبر شده سلول انفرادی پناهی به هم‌سلولی با چند نفر دیگر تغییر موقعیت داده و یک یخچال هم به دارایی‌های ایشان در بازداشت، اضافه شده است.
پس از انتشار نامه جعفر پناهی به همکارانش در جشنواره کن، قرار بازداشت موقت او، دو ماه دیگر تمدید شد. ماموران امنیتی، خانواده پناهی را تهدید به بازداشت کردند و از آنها خواستند از مصاحبه و اطلاع‌رسانی درباره او پرهیز کنند. در 28 اردیبهشت 1389   پناهی در نامه‌ای با شرح برخورد و تهدیدهای بازجوهای زندان اوین، اعلام اعتصاب غذا کرد.

واکنش‌ها به بازداشت پناهی
در پی این بازداشت، جشنواره بین المللی فیلم کن، جشنواره بین المللی فیلم برلین ، و بسیاری از چهره‌های سینمایی، فرهنگی و سیاسی، در واکنش به بازداشت این سینماگر اعتراض کردند. در واکنشی دیگر، در روزهای آغازین سال ۱۳۸۹، چهل و پنج تن از سینماگران و هنرمندان سرشناس ایران از جمله بهرام بیضایی، کیومرث پوراحمد، ناصر تقوایی، رخشان بنی‌اعتماد، خسرو سینایی، مسعود کیمیایی، تهمینه میلانی و اصغر فرهادی، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به حاکمان ایران ضمن تاکید بر حق فیلم‌سازی، آزادی بیان و حق اعتراض برای همگان، خواهان آزادی نامشروط جعفر پناهی و محمد نوری‌زاد شدند. همچنین صدها تن از سینماگران مطرح جهان، با انتشار نامه‌ای دیگر خطاب به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران، ضمن اعتراض نسبت به زندانی کردن بی‌دلیل جعفر پناهی، که از او به عنوان کارگردان مطرح بین‌المللی یاد کرده‌اند، و نیز ناعادلانه خواندن بازداشت او، خواهان آزادی سریع پناهی شدند. عباس کیارستمی در واکنش به بازداشت جعفر پناهی و محمد رسول‌اف در نامه‌ای سرگشاده نوشت «مسئولیت وخیم و بازتاب عواقب زشت و غیر فرهنگی جهانی این بازداشت‌ها متوجه مدیریت سوء و سیاست‌های غلط وزارت ارشاد در این سال‌هاست.»

نامه جمعی از هنرمندان بزرگ هالیوود به مسولان جمهوری اسلامی
جمعی از فیلمسازان و هنرپیشه‌های معروف هالیوود دستگیری جعفر پناهی کارگردان ایرانی را محکوم کردند و از حکومت ایران خواستار آزادی فوری او شدند.
مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ، فرانسیس فورد کاپولا، برادران کوئن، مایکل مور، الیور استون، رابرت دنیرو و رابرت ردفورد و چندین هنرپیشه و کارگردان دیگر آمریکایی جزء امضا کنندگان این نامه هستند.
در این نامه آمده:
"ما ... با اعلام همبستگی با یک فیلمساز همکار، حبس او را محکوم می‌کنیم و از حکومت ایران مصرانه می‌خواهیم آقای پناهی را هر چه سریعتر آزاد کند." هنرمندان هالیوود با اشاره به نامه اخیر همسر جعفر پناهی گفته‌اند که او "نگرانی عمیقی نسبت به وضعیت قلب شوهرش و انتقال او به یک سلول کوچکتر دارد."

در ادامه این نامه نیز اشاره شده بود:
"فیلم‌سازان ایران مانند هنرمندان همه جا باید مورد قدردانی قرار گیرند نه آنکه با سانسور، سرکوب و حبس روبرو باشند".

در آنزمان طاهره سعیدی، همسر جعفر پناهی در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی گفت: «وضعیت جسمی و روحی همسرش اصلا خوب نیست.». وی در ۱۱ فروردین به ملاقات یک روز پیشتر خود و دخترش با جعفر پناهی اشاره کرد و گفت: «او درباره وضع جسمی‌اش حرفی نزد اما ما خودمان دیدیم؛ جعفر خیلی لاغرشده بود و خیلی رنگ پریده بود.». طاهره سعیدی از اتهام وارد شده به همسرش ابراز بی‌اطلاعی کرد و گفت که خود آقای پناهی هم از این اتهامات اطلاعی ندارد و فقط بازجویی می‌شود. پیشتر عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی تهران گفته بود که جرم پناهی سیاسی نبوده‌ است، اما دلیل بازداشت او را نگفت، اما برخی سایت‌های خبری دلیل بازداشت آقای پناهی را ساختن فیلمی درباره اعتراضات پس از انتخابات ایران عنوان کردند.
طاهره سعیدی همسر جعفر پناهی در دیداری با عزت‌الله انتظامی رئیس هیات مدیره موزه سینما در اعتراض به زندانی‌شدن همسرش خواستار آن شد تا به فوریت به نامه وی جهت بازگرداندن تمام جوایز جعفر پناهی به خانواده‌اش اقدام شود.

جشنواره کن
سازمان عفو بین‌الملل صندلی خالی پناهی را در جشنواره کن، نشان دهندهٔ جنون اختناق در ایران دانست. برنار کوشنر وزیر خارجه و فردریک میتران وزیر فرهنگ، در بیانیه ای مشترک نوشتند: "جعفر پناهی یکی از سرشناس‌ترین نمایندگان سینمای ایران است و کاملاً جا دارد که در جشنواره کن حضور داشته باشد. از او برای عضویت در هیئت داوران دعوت شده است؛ ما آزادی فوری او را خواهانیم و همچنین از مقامات ایرانی می خواهیم که حقوق بنیادین آزادی بیان و آفرینش را برای همه ایرانیان محترم بشمارند".
تیم برتون رییس داوران جشنواره کن در مراسم افتتاحیه این جشنواره خواستار آزادی پناهی یکی از داوران کن شد. او در کنفرانس خبری گفت همه ما خواستار آزادی بیان هستیم و هرکس باید بتواند در بیان خود آزاد باشد. عباس کیارستمی در جلسه پرسش‌وپاسخ فیلمش، رونوشت برابر اصل در جشنواره کن گفت: «اگر دولت ایران از آزاد کردن جعفر پناهی سر باز بزند، باید توضیحی برای این کار داشته باشد. من درک نمی‌کنم چگونه یک فیلم می‌تواند جرم تلقی شود، به ویژه در حالی که این فیلم هنوز ساخته نشده است. زمانی که یک فیلمساز، یک هنرمند، زندانی می‌شود، این تمامیت هنر است که مورد حمله قرار گرفته است». با دست‌گیری پناهی حریم بین دولت و هنرمندان برداشته شد. همچنین در این جلسه ژولیت بینوش بازیگر فرانسوی ،در واکنش به بازداشت جعفر پناهی گریست ژولیت بینوش در هنگام سخنرانی حین دریافت جایزه خود از در جشنواره کن به عنوان بهترین بازیگر زن از جعفر پناهی یاد کرد

اعتصاب غذا در زندان
صبح روز سه شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ پناهی اعلام کرد اعتصاب غذا کرده است. وی طی تماسی با خانوادهٔ خود نامه‌اش را از زندان برای آن‌ها خواند. در این نامه آمده بود:
"بعد از برخورد ناشایستی که شنبه شب (۸۹/۲/۲۵) در هجوم مامورین به داخل سلول ۵۶ اوین صورت گرفت و متعاقب آن به مدت یک ساعت و نیم، من و هم سلولی‌هایم را بدون لباس در بیرون و در هوایی سرد نگه داشتند، صبح روز یکشنبه مرا به بازجویی بردند و متهم کردند که از داخل سلول فیلمبرداری کرده ام؛ که کذب محض است. و بعد تهدید کردند که تمامی اعضای خانواده‌ام را دستگیر و به اوین منتقل خواهند کرد و دخترم را به بازداشتگاهی ناامن در رجائی‌شهر خواهند فرستاد و با این حرف‌ها قدرت تجزیه و تحلیل را از من سلب کردند."

وی در ادامه گفت که از صبح‌گاه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ چیزی نخورده و نیاشامیده است و شروط خود را برای پایان این وضعیت چنین بیان کرد:
تماس و دیدار باخانواده‌ام و اطمینان کامل از سلامت آنها
حق داشتن وکیل بعد از ۷۷ روز و مشورت با او
آزادی بدون قید و شرط تا تشکیل دادگاه و صدور حکم قطعی
سپس وی قسم خورد تا تحقق خواسته‌هایش دست از اعتصاب غذا برندارد:
"به سینمایی که به آن معتقدم قسم می خورم تا تحقق خواسته‌هایم دست از اعتصاب غذا برنمی‌دارم و تنها خواسته‌ام این است که جنازه مرا به خانواده‌ام تحویل دهند تا هر کجا که مایل‌اند دفن کنند."

پناهی دو روز پس از آزادی از زندان، در فیلمی که از تلویزیون آرته پخش شد درباره علت اعتصاب غذا گفت:
"یک بار شب مرا به بازجویی بردند. بازجوها پرسیدند: اسم فیلم تو چیست؟
من که خیال کردم منظورشان فیلمی است که موقع دستگیری در خانه تهیه می‌کردم، گفتم "فیلم من هنوز تمام نشده تا تیتری داشته باشند." آنها گفتند: "نه، منظور ما فیلمی است که اینجا در زندان می‌سازی." من حیرت کردم که: "کدام فیلم؟" آنها واقعا خیال می‌کردند که من در زندان در حال کارگردانی یک فیلم هستم.» قضیه این بود که یک بار من در جمع زندانیان تعریف کرده بودم که قبلا پنج فیلم سینمایی ساخته‌ام، و بعد به کنایه گفتم: "حالا هم اینجا دارم فیلم خودم را می‌سازم." این مطلب به گوش مدیران زندان رسیده بود و آنها جدا خیال کرده بودند که من در سلول تنگ زندان، با آنهمه دم و دستگاه مراقبت، توانسته‌ام دوربینی به داخل زندان وارد کنم و با آن فیلم بسازم. تمام بازجویی‌ها، تمام فشارها زاییدهٔ تصورات خودشان بود، نشان ترس خودشان بود از سینما. در اینجا حتی صِرف فکر کردن به یک فیلم، حتی دیدن خواب یک فیلم هم می‌تواند جرم باشد. "


آزادی از زندان
پناهی در روز ۴ خرداد ۱۳۸۹ به دستور بازپرس و تایید دادستان عمومی و انقلاب تهران با تودیع وثیقهٔ ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.

جعفر پناهی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد
 سر انجام جعفر پناهی، ار سوی شعبه‌ ۲۶ دادگاه انقلاب به قضاوت قاضی پیرعباسی به "شش سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از ساختن و کارگردانی هر نوع فیلم و نوشتن فیلمنامه و هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها و مطبوعات داخلی و خارجی و خروج از کشور" محکوم شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این رای با استناد به مواد ۵۰۰، ۶۱۰ و ۱۹ قانون مجازات اسلامی و به اتهام «اجتماع و تبانی با هدف ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی» صادر شده است.

منابع مورد استفاده: ویکیپدیا و جرس

محکومیت محمد رسول‌اف، فیلمساز، به شش سال حبس تعزیری
از سایت کلمه: حکم محکومیت «محمد رسول‌اف» (همکار فیلمساز جعفر پناهی) مبنی بر شش سال حبس تعزیری به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام صادر شده است.
میرزازاده وکیل مدافع رسول‌اف نیز با تائید صدور حکم محکومیت موکلش از سوی دادگاه بدوی به ایسنا گفت: به رای صادره در مهلت مقرر اعتراض خواهیم کرد.
وی افزود:‌ در حال حاضر آقای رسول‌اف فیلمی در دست ساخت دارد که در مرحله اخذ مجوز از وزارت ارشاد است.
 

Sunday, December 19, 2010

آقای احمدی نژاد، با راهی که پیش گرفته اید، لباس رئیس الوزرایی را بزودی از تن بدر خواهید کرد


خبر هایی از گوشه و کنار می شنویم و یا گاه در فضای مجازی می بینیم و سرسری از کنار آنها می گذریم. از قضا وقتی آنها را کنار هم می چینیم بوی غریبی از آنها به مشام می رسد

دیلی تلگراف: ایران مذاکرات محرمانه ای را با قدرت های بزرگ آغاز کرده است
روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن از مذاکرات اتمی محرمانه ای بین ایران از یک طرف و فرانسه، روسیه و ایالات متحده از طرف دیگر خبر می دهد. این مذاکرات که ترکیه آن را هدایت میکند از سه عضو شوارای امنیت می خواهد به تحریم هایی که اقتصاد ایران را فلج کرده است پایان داده شود به شرط آنکه تهران مقدار قابل ملاحظه ای از اورانیوم غنی شده خود را واگذار و همچنین غنی سازی را متوقف سازد

تابناک: در نشست محرمانه ولایتی با اردوغان چه گذشت؟
تابناک نیز خبر بالا را بگونه ای دیگر مورد تایید قرار می دهد چرا که ولایتی نماینده امور بین المللی خامنه ای برای شرکت در سینه زنی و عزاداری امام حسین در روز عاشورا به ترکیه نمی رود و حضور و مذاکره او با بالاترین مقام سیاسی ترکیه که چندیست نقش واسطه آشتی بین ایران و غرب بویژه آمریکا را ایفا می نماید, دلالت بررساندن پیام مهمی از سوی رییس خود باشد, آنقدر مهم که از عهده دستگاه امور خارجی دولت بر نمی آمده است

برکناری متکی از سمت وزارت خارجه
  او با برخورد بسیار غیر مودبانه و بدوراز شان دیپلماتیک هنگامی که از سوی احمدی نژاد حامل پیامی برای مسولین سنگال بوداز سوی همو یعنی احمدی نژاد برکنار شد. سپردن امورخارجه بدست صالحی کسی که نبض اوضاع غنی سازی اورانیوم, انرژی هسته ای و راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر درزیر انگشتان او بوده و هموست که در پیشبرد نهایی مذاکرات با غرب نقش درجه نخست را ایفا خواهد کرد

***
دستگاه امنیتی واطلاعاتی یک کشور با اجرای برنامه هایی می تواند نظر افکارعمومی را به سمت دلخواه تغییردهد و از تغییر بوجود آمده در جهت اهداف از پیش تعیین شده بهره برداری نماید. طی چند هفته گذشته ابتدا اعدام شهلا جاهد و سپس کشمکش بر سر سنگسار و اعدام خانم آشتیانی و بدنبال آن گرفتاری های موجود در زندانها بویژه در اوین پیرامون اعتصاب غذای نازنینانمان همچون خانم ستوده و آقای نوری زاد وسایر روزنامه نگاران, وکلا و آزادیخواهان و همچنین امنیتی کردن فضای دانشگاهها به مناسبت روز ملی دانشجو همه وهمه گواه از این دارد که در پشت پرده و درهای بسته داستان دیگری در جریان است و گمان می رود یکی ازفصل های این داستان سرپوش گذاری بر روی شکست طرح هسته ای خامنه ای است که در شش هفت سال گذشته هزینه ای هنگفت و جبران ناپذیر برملت تحمیل کرده و تسلیم او در برابرغرب یا بقولی نوشیدن جام زهر, آنیست که رخ دهد. یکی از گمانه زنی ها در این مورد, امر رفت و آمدهای گاه و بی گاه و شگفت آور رهبر به قم طی یکماهه اخیر ودر میان نهادن مساله با ریش سفیدان مورد اعتماد مذهبی و شریک جستن در موضوع تسلیم در برابر غرب می باشد. لذا به لحاظ کمرنگ کردن این شکست و کم اثر کردن زهرآن از منظر داخلی به نظر می رسد دستگاه امنیتی بدنبال راه حلهایی از جمله انحراف افکار عمومی می گردد     

*** 
  با عنایت به موارد بالاونشانه های اخیر در مذاکرات نماینده ایران با نمایندگان 1+5 که در فضایی کاملا متفاوت از گذشته که با خوش و بش های غیرمنتظره و خارج از معمول همراه بود, خیال حکومت از بابت درگیری با غرب تا حد زیادی آسوده شده است وباید این واقعیت را پذیرفت, چنانچه دولتهای غربی پیرامون موضوع حقوق بشراز افکار عمومی و رسانه ها تبعیت نکنند و فشارهای تحریمی به ایران را از این منظر جدی نگیرند, حاکمان ایران سرکوب مخالفان را چه داخل زندان و چه در بیرون بیشترخواهند کرد. بی شک اگرنتیجه مذاکرات برای غرب سودآورباشد, بگونه ای که غرب را از ادامه تحریم های مربوط به حقوق بشربازدارد این به مثابه چراغ سبز پررنگی از سوی آنها به حاکمان ایران برای اهداف سرکوبگرانه خواهد بود ودر این راستا همانگونه که رییس دستگاه قضاییه بیان کرد برای دستگیری ومجازات رهبران مخالف حکومت منتظر سفارش خامنه ای خواهد بود و به یقین طرح هایی در روند دستگیری از جمله کسانی مثل مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی حتا تنبیه شدید کسانی مانند محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی در دست دارند واین اتفاق دیر یا زود خواهد افتاد! در این مورد هشیاری ملت نقش درجه نخست را ایفا خواهد کرد بطو ریکه می توانند در راهپیمایی ها, تحصن ها, روزه های سیاسی و..در داخل و خارج از کشورهم سویی نشان دهند و با عنایت به نارضایتی های ناشی از به اجرا درآوردن برنامه علیل اقتصادی حاکمان - که بسیار هم نگران کننده است - یعنی طرح حذف سوبسید ها یا هدفمند کردن یارانه ها که بزودی رخ می نماید, به اشکال گوناگون اعتراض کرده وکمال بهره برداری را در جهت ایجاد دردسر برای دولت کودتایی بنمایند
***

رخداد اقتصادی مهمی که با اعلام آن توسط محمود احمدی نژاد از روز یکشنبه بیست و هشتم آذر ماه به اجرا در آمده است درهیچ برهه ای اززمان برای هیچ کشورثروتمندی مانند ایران روی نداده است. چه باید کرد و چه نباید کرد؟
بنظر می رسد با پول مرحمتی دولت احمدی نژاد بعنوان جبران زیانهای ناشی از حذف یارانه ها برای ملت ایران درنظر گرفته, به میزان پرکردن بک باک بنزین نیز کفایت نمی کند. احمدی نژاد و امامان جماعت طی چند ماه گذشته با استفاده از بلند گوهای تبلیغاتی ورسانه ملی همواره براین نکته پای فشردند که پولهایتان را خرج نکنید و به دولت یاری رسانید تا دولت قادر گردد کار کارشناسی نشده اش را سرانجام, به انجام رساند و نتیجه آنرا که همانا بریدن تکه نان از سفره ها است, به لیست شیرین کاریهای پرونده و کارنامه شش ساله اش بفزاید. شگفت آوراینکه هیچ گوش شنوایی نیزتوصیه های کارشناسان اقتصادی را نشنیده که این مقطع را مناسب برای چنین تحولی تشخیص نداده اند وانتظار بیشتری نیز از این دولت نمی رود چرا که بارها با بی مسولیت نشان دادن خود قلدرمابانه ثابت کرده است که در برابر رسانه های مستقل و ملت پاسخگونیست وهمگان آگاهند که تایید های وقت و بی وقت او توسط خامنه ای این منش را رقم زده و همو بوده است که کار را به اینجا کشانده است. در روند افزایش قیمت ها پس از این رویداد خواهیم دید که بگیر و ببند ها در مورد کسانی که بگونه ای به این طرح نقد و اعتراض دارند یا کسانی که احتمال دارد در این زمینه با رسانه های خارج از کشور به گفتگو نشینند و از درد بزرگ اقتصادی ملت سخن بگویند آغاز خواهد شد چرا که فرمان اینست که هر مخالفتی با طرح در نطفه خفه شود. همچنین در روز های آینده منبر نشینان طرفدار احمدی نژاد و خامنه ای به تعریف و تمجید از حرکت مثلا اصولی دولت مهروزی خواهند پرداخت و به خیال خام خود مغز جامعه را شستشو خواهند داد
مانده ام شگفت! که تا شب عید چندان راهی باقی نیست و چه اندوهناک است صحنه پدران و مادران خجلت زده در برابرفرزندان که  چشم بدست آنهادارند. تصور کنید چه خون دلها خورده خواهد شد و راهی جز سر در چاه کردن واز مصیبت پیش رو فغان آوردن برای والدین باقی نخواهد گذاشت. ازهم اینک باید نگران آن بچه ای بود که تا پارسال توانمندی والدینش اجازه می داد سالی یکبار چشم براه خرید لباس وکفش نوباشد وشاید سالی یکبارغذایی و سفره ای برایش فراهم شود متفاوت ازغذاها و سفره های هر روزه با رنگ و بویی دیگرگونه, اما افسوس که در آستانه نوروز و بهار سال نود رویاهایش تبدیل به یاس خواهد شد. آقای احمدی نژاد آیا درکی از این موضوع دارید و واقفید چه بر سر این ملک و ملت دارد می آید. هیچ می دانید دنیای خانواده های بیش از ۷۰  درصد از این ملت که وضعیت اقتصادیشان زیر خط فقراست در شب عید امسال مبدل به جهنم خواهد شد وخوشحالی و شعفشان بمناسبت نوروز به کابوس تبدیل می شود

***

آقای احمدی نژاد با راهی که پیش گرفته اید, چه باک که لباس رئیس الوزرایی را که به تن شما خوش نمی آید زودترازموعد مقررباید از تن بدر کنید, اما دریغ بعد از تو ملت می ماند و خرابه ای, که تاب و توان آباد کردن آن به این زودی ها میسر نخواهد شد