Saturday, February 19, 2011

شرایط موجود حکومت، بمثابه فرو رفتن ارّه‌ای در «ماتحت» رهبر


با عرض پوزش بسیار از تمامی کسانی که به نحوی به این تیتر برخورده‌اند و کلمه « ماتحت » را دیده‌اند، به استحضار می‌رساند که مودبانه‌ترین کلمه‌ای که بتواند اشاره‌ای داشته باشد به آن بخش بی‌تربیت بدن انسان، همین بود و لاغیر ضمن اینکه ترکیبش با کلمه ارّه‌، مقصود و منظور نگارنده را به آشکار به خواننده می‌توانست برساند. بگذریم، در حال حاضر شرایط کشور به همت ملت و رهبران مخالف، به گونه‌ای رقم خورده است که حکومت در سرازیری سقوط قرار گرفته و هر لحظه‌ می‌توان انتظار خبر‌های شگفت‌آور و حیرت‌انگیزی داشت. مگرچه دسته رخدادهایی وقوع یافنه که نتیجه بالا از آنها پدیدار شده است:

یکم – قطع کامل ارتباطات دو رهبر مخالف با دنیای خارج از منزل که از طرح‌های مشترک احمد جنتی و حسین شریعتمداری است. به نظر می‌رسد حکومت چشم به عملکرد مردم دارد و در صورتیکه مردم در روز یکم اسفند، چشمگیر و با کیفیت ظاهر نشوند و محکم توی دهان حکومت نکوبند، حاکمان قدم‌های بعدی را محکم‌تر به جلو برخواهند داشت و دایره را بر رهبران ملت تنگ‌تر خواهند کرد، و تا آنجا پیش خواهند رفت که ایشان را در معرض دستگیری قرار خواهند داد: نیروهای امنیتی حکومت راندمان کار ما را با دقت زیر ذره‌بین دارند و همانند یک شطرنج‌باز مهره‌هایشان را حرکت‌ می‌دهند. باید آنها را آچمز کنیم و قدرت مانور را از ایشان سلب کنیم.       

دوم – افشای نامه عده‌ای از فرماندهان سپاه مبنی بر عدم تمایل به گشودن آتش بسوی مردم که حاکی از وجود شکافی عمیق در میان افراد این نیرو است و پیش‌بینی می شود‌ سایر نیروها از جمله ارتش و نیروهای انتظامی نیز از آنها تبعیت کنند.

سوم – قاطعیت عموم ملت در حضور همه جانبه در برگزاری مراسم بزرگداشت شهید ژاله و شهید مختاری در روز اول اسفند و احتمال ماندگار شدن مردم بطور شبانه‌روزی در خیابان‌ها تا تعیین تکلیف حکومت و برگزاری جشن پیروزی!

چهارم – با توجه به عزل و مرخص کردن محافظان رهبران مخالف حفظ جان ایشان به اصلی‌ترین دغدغه حکومت تبدیل شده است.  چنانچه خونی از دماغ میرحسین موسوی و مهدی کروبی بیاید، چه این امر توسط حکومتیان صورت گرفته باشد و چه نه، اما به لحاظ پیشینه حکومت در ترور ناجوانمردانه دگراندیشان و مخالفان در گذشته - در داخل و خارج از کشور - و نیز عملکرد نفرت‌برانگیز حکومت در دهه ۶۰  انگشت اتهام به سوی خامنه‌ای نشانه خواهد رفت!

پنجم – نافرمانی تعدادی از رهبران تندرو جناح محافظه‌کار، گروه‌ حجتیه و طرفداران مصباح یزدی و طیف احمدی‌نژاد از خامنه‌ای در روند رادیکالیزه کردن فضا برعلیه مخالفان، و به آشوب و حتا به جنگ کشاندن کشور از برنامه‌های اصلی گروه‌های یاد شده است. چرا که به خیال خام خود، بیشترین سود در شرایط بحرانی و آشوب‌زده را آنها خواهند برد، در صورتیکه شرایط حال حاضر و روحیه انقلابی ملت اجازه منفعت طلبی به هیچ گروه و دسته‌ای نخواهد داد. ناگفته نماند که مقصر اصلی افزایش وقاحت و درنده‌خویی گروه‌های نامبرده، هیچکس نیست به جز علی خامنه‌ای و اتاق توطئه بیت رهبری!  

ششم –  نگرانی رژیم از کشنه و شهید شدن تعداد دیگری از هموطنان در روزهای مبارزاتی آتی و عدم توانایی در کنترل اوضاع پس از وقایع پیش رو و همچنین ترس حاکمان از پیش‌بینی زنجیره‌ای شدن مراسم ختم، شب هفت و شب چهلم شهدا.

هفتم - عدم کارایی دولت احمدی‌نژاد در مدیریت کشور در تمامی سطوح اعم از امور خارجی و داخلی و نیز امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و بویژه اقتصادی، که به باور من این دولت چیزی نیست به جز یک بختک برروی مملکت و ملت و از سوی دیگر بر روی دست رهبر مانده است! 

هشتم - با توجه به عدم دسترسی ملت به میرحسین موسوی و مهدی کروبی، ترس خامنه‌ای ازاعمال مدیریت راهپیمایی‌ها و تظاهرات روزها وهفته‌های  آینده توسط خود مردم وحرکت‌های خودجوش هر روزه - که ظاهرا از منظر حکومتیان خیلی خطرناک می‌نماید - لحظه به  لحظه بیشتر می‌شود. از سوی دیگر موضوع عدم تمکین هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، اهل بیت خمینی، پاره‌ای از محافظه‌کاران و بسیاری از مراجع درمحکوم کردن حرکت‌های جنبش و سران آن بر ناامیدی خامنه‌ای افزوده است.   

***

 با وصف شرایط گفنه شده در بالا  به باور من، علی خامنه‌ای، نه راه پس دارد و نه راه پیش، که به زبان بسیار ساده، وضعیت و شرایط موجود حکومت، بمثابه فرو رفتن ارّه‌ای است در «ماتحت» رهبر 

زنده باد آزادی - آذرک