Wednesday, March 2, 2011

حکومتی که با یک ملت تصادف کند، درست شدنی نیست و فقط بدرد اوراقچی می‌خورد

رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به مثابه اتوبوسی است به رانندگی راننده‌ای بی‌خرد! این اتوبوس که هیچگاه آنطور که شایسته است، خیر و برکتش به ملت یعنی صاحبان اصلی آن نرسیده است و طی شش هفت سال گذشته سرنشینانی ندارد به‌جز افراد «خودی» حکومت، چندی است که سرراننده آن و دستیارانش هنگام رانندگی سرمست از باده قدرت، کنترلی بر اتوبوس، جاده و مردمی که از کنار آن می‌گذرند ندارند. همه ما دیدیم این اتوبوس که به ادعای گردانندگانش ترمز بریده است چگونه در جاده پرپیچ و خم دیکتاتوری پس ازگذرازپیچ‌های تند و خطرناک ۳ خرداد و ۱۸ تیر ۷۸ بالاخره گرفتار گردنه خرداد و تیر ۸۸ گردید و با هر بدبختی، سربالایی عاشورا و پس از آن بیست و دوم بهمن ۸۸ را طی کرد 
اما چون موتورش نیم سوز شده بود، و متخصصانی که قادر بودند با تعویض فقط موتور ونه راننده آنرا به دوراهی «اصلاحات» برسانند، همگی یا درگوشه زندان سر می‌کردند، یا کشور را ترک کرده بودند و یا در حصر و سانسور بسر می‌بردند، بنابراین با راهنمایی چند  شیاد و دروغگو که خود را بعنوان متخصص درجه یک جازده بودند، امرتعمیراتوبوس انجام که نشد هیچ، با دادن آدرس غلط نیز مسیرش را به جاده‌ای پر از سنگلاخ انداختند و سرانجام این اتوبوس بخت برگشته به راهی بدون بازگشت و بن‌بست‌گونه‌ای وارد شد با حالی نزار و از نفس افتاده، وهمانطور که پیش‌تر نیز اشاره شد با راننده‌ای نابلد، کله‌شق و بی تدبیر و کمک‌رانندگانی بدطینت، خودخواه و دارای سابقه قتل‌های بیشمار در سفر‌های گذشته و با مسافرانی، همگی از جنس خودی و نه ملت. درنهایت طی چندین نوبت، چنان با کوه سربه آسمان کشیده ‌و استوار، پوشیده از«خس و خاشاک» به نام «مقاومت» تصادف کرد که در حال حاضرتقریبا چیزی از آن باقی‌ نمانده است، ضمن اینکه گردنه پر مخاطره چهارشبه‌سوری نیز پیش‌روست
 اینک به‌نظر می‌رسد این آهن پاره‌ که با یاری نظامیان مستقر در کوره‌راه‌ها که مشغول انجام پروژه‌های پرسود و آنچنانی هستند، دست از پا درازتر، به ده‌کوره‌ای هدایت شده است و توان به حرکت در‌آمدن ندارد. تا اینجای کار انتقال این حکومت به این نقطه دور دست، آنچنان هزینه‌ای سرسام‌آور روی دست ملت گذاشته است که هزینه کردن بیشتر برای آنکه دوباره سرپا شود، آفتابه خرج لحیم خواهد بود
به باور من این اتوبوس، قابل درست شدن نیست و فقط بدرد اوراقچی‌ها می‌خورد و ما ملت نیز اگر قرار است هزینه تازه‌ای پرداخت کنیم، کمی بیشتر می‌پردازیم و در عوض صاحب یک دستگاه اتوبوس نو و آخرین مدل با رانندگانی خردمند و دستیارانی وفادارو پاسخگو به صاحبان اصلی خودش یعنی ملت می‌شویم. به یقین اتوبوس جدید با یک برنامه تعمیرو نگهداری علمی و مدون و نظارت دانش‌آموختگانی کار‌آزموده و با تجربه می‌تواند تا سالهای سال، سرزمین‌ سبزمان و مردمانش را بهره‌مند کند. اگر ما ملت در این راه بیشترهمت کنیم و این پروژه بزرگ و ملی را به سرانجام ‌برسانیم، بی شک سرافراز نسل‌های سپس‌تر خواهیم گشت